نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) ارتباط‌های میان زبان و جامعه را بررسی می‌کند. تحلیل گفتمان انتقادی معتقد است زبان نقش بسیار مهمی در خلق، حفظ و مشروع کردن نابرابری، بی‌عدالتی و ظلم در جامعه ایفا می‌کند. مهم‌ترین اهداف تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) افزایش آگاهی درباره‌ی قدرت ساختارگرایی زبان (زبان حقیقت را می‌سازد) و تأثیر آن بر جامعه و در نتیجه ایجاد تغییر است.
اگر چه تحلیل گفتمان انتقادی پیرو مکتب یا تفکر خاصی نیست (وداک و میر 2001)، غالباً از دستور نقشگرای - سیستمی هلیدی (2004، 1994) کمک گرفته است؛ برای نمونه این مطلب در آثاری که تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) را توضیح می‌دهند مانند نورمن فرکلاف (1989) و تئو ون لیوون (2005 a) مشهود است. دستور زبان هلیدی به دلیل گرایش به زمینه‌ی متن، یعنی زمینه‌ی موقعیتی، نوعی و ایدئولوژیک، برای تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) مناسب است. علاوه بر این، رویکرد سه گانه‌ی آن به زبان، یعنی رویکرد متنی، بینافردی و اندیشگانی، تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) را با طیف وسیعی از ابزارهای دستوری و چارچوب‌های نظری برای تحلیل مجهز می‌کند. اینها به تحلیلگر امکان می‌دهند هم بار معنایی را به لحاظ ایدئولوژیکی و هم ماهیت ساختمند گفتمان‌ها را نشان دهد و نقش انواع مسلط را «مقرر نماید - راه‌های کاربرد زبان برای دستیابی به اهداف حوزه‌ی اجتماعی» (ون لیوون، 290:2006a).
برای مثال تحلیلگر گفتمان انتقادی مانند روت وداک نیز روش‌های دیگری مانند راهبردهای مباحثه و قالب‌های تحلیل‌های مکالمه را به کار می‌برد. ون دیک (1993) نیز نشان داده که رویکردی چند رشته‌ای ضرورت دارد تا «نظریات، روش‌ها و آثار تجربی را انتخاب کند و به دقت به عنوان کارکرد ارتباط آنها برای تحقق اهداف سیاسی - اجتماعی شرح دهد (ون دیک، 1993: 252). همچنین این امر روش‌هایی را که تحلیلگران گفتمان انتقادی برای تعامل با نظریه‌ی اجتماعی انتقادی به کار گرفتند، تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ همان‌گونه که افراد معدودی مانند فوکو، بودریار، هابرماس، هاروی یا گیدن چنین موضوعی را طرح کردند. تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) نشان می‌دهد که چگونه گفتمان‌ها، ساختارهای قدرت را خلق می‌کنند؛ اما گاهی اوقات مفاهیم کلیدی مانند ایدئولوژی تعریف می‌شوند و تحلیلگران مختلف آنها را با روش‌هایی اندک متفاوت به کار می‌برند. برای مثال، ون دیک (258، 1993) ایدئولوژی‌ها را «جهان‌بینی‌های» خالق «شناخت اجتماعی» می‌داند: «پیچیدگی‌های بازنمودها و تلقیّات با توجه به جنبه‌های مشخص «دنیای اجتماعی» شکل گرفته‌اند، برای مثال شمایی که سفیدها درباره‌ی سیاه‌ها دارند.» به نوبه‌ی خود، دیدگاه فرکلاف (26، 1997) درباره‌ی ایدئولوژی‌ها بر اساس مارکسیسم است. عناوینی که تحلیلگران گفتمان انتقادی کشف کرده‌اند از نژاد‌پرستی تا یهودستیزی (وداک و دیگران، 1990)، مهاجرت و پناه‌جویی (ون لیوون، 1999)، تجارت جهانی و زبان سیاست (فرکلاف، 1995) تا جنسیت، آموزش، طرح پزشک - بیمار و مانند آن را در بر می‌گیرد.
سبک‌شناسی در تمرکز بر تشخیص سبک‌ها، همچنین شماری از ابزارهای مشابه برای تحلیل، با تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) مشترک است، هر چند داده‌های تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) معمولاً زبان غیر ادبی است. به نوبه‌ی خود، دستور زبان هلیدی برای تحلیل سبک‌شناسی مؤثر بوده است، اما تحلیل سبک‌شناختی کمتر انگیزشِ سیاسی دارد. تحلیلِ تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) درباره‌ی متون ادبی را می‌توان در بِرخ (1991) و وِبِر (1992) مشاهده کرد. ویدوسون مؤلفه‌های تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) را به دلیل تحمیل تفسیر (معمولاً چپی)‌شان از یک متن مبتنی بر تحلیل زبانی مورد انتقادی قرار داده است (ر. ک ویدوسن، 1995، b 2000، 1996 و فرکلاف، 1997).
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول